کد مطلب:276968 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

اقوال دانشمندان
اكنون برای روشن شدن واقعیت مطلب، راجع به قیام بی نظیر این سید بزرگ انقلابی، و آشنائی هر چه بیشتر، با شخصیت ممتاز و ناشناخته ی وی (خواه بعنوان حسنی و خواه بعنوان حسینی) كه آغاز انقلاب و حركت اسلامی او از بلاد شرق و ایران، و از یك منطقه ی جغرافیائی خاص، بنام «خراسان» شروع می شود و دعوت اسلامی او در میان ایرانیان دیندار، و شیعیان محروم این منطقه ی عظیم، و طرفداران سرسخت خاندان رسالت است، و قیام پرارج و نهضت پرثمرش، مستضعفان و ستمدیدگان را امیدوار، و استكبارپیشگان و زراندوزان و مالپرستان و جاه طلبان مادی را مأیوس و جهانیان را دچار حیرت و شگفتی می سازد، و انقلاب پرآوازه اش پشت استكبار جهانی را می لرزاند، و دنیایی را دگرگون می كند، و انقلاب اسلامی وی تا ظهور ولی مطلق الهی و انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام ادامه خواهد داشت، نخست گفتار برخی از دانشمندان گذشته را كه درباره ی شخصیت و هدف وی اظهار نظر نموده اند می آوریم، و



[ صفحه 333]



سپس عین روایاتی را كه از ائمه ی معصومین علیهم السلام درباره او روایت شده است نقل می كنیم، و تا جائی كه مجال بحث و گفتگو باشد و فرصت اجازه دهد، به توضیح و تشریح آنها می پردازیم، تا اینكه با نیروی لایزال الهی و كمك اخبار و احادیث آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم نظر صحیح درباره ی آن سید پرشور و انقلابی كه خواه ناخواه از دودمان پاك نبی گرامی، و از نوادگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است، روشن شود.

و اینك اقوال دانشمندان:

1- در كتاب «نورالانوار» تألیف: شیخ علی اصغر بروجردی كه در سال 1301 هجری در زمان «ناصرالدینشاه قاجار» بچاپ رسیده است، پیرامون نهضت «سیدحسنی» چنین می نویسد:

«از جمله ی علامات، كه حتمیه ی قریب به ظهور است، خروج «سیدحسنی» است، و او، جوان خوشروئی خواهد بود كه از طرف «دیلم» و «قزوین» خروج خواهد نمود، و به آواز فصیح بلند، فریاد خواهد كرد كه «(ای مردم) بفریاد برسید آل محمد بیچاره را كه از شما یاری می طلبد».

مؤلف كتاب «نوارالانوار» پس از آنكه قسمتی از حدیث مفصل «مفضل» [1] را كه از امام صادق علیه السلام درباره ی خروج «سیدحسنی» رسیده است نقل می كند، در توضیح آن حدیث چنین می گوید:

«و این جوان یعنی: سید حسنی، یا از اولاد امام حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام است، یا آنكه (حسن) نام دارد یا ملقب به «حسنی» خواهد بود. ادعای نیابت و «بابیت» حضرت مهدی علیه السلام را نمی كند، بلكه (او) شیعه ی اثناعشریه است، و مردم را به بدی و باطل دعوت نخواهد نمود، و لكن به بزرگی و مطاعیت و ریاست خواهد رسید، و گفتار و كردار او موافق با شریعت حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم می باشد، و لكن در آن زمان كفر، عالم را فروگرفته باشد و مردم از دست آنها به تنگ آمده باشند كه آنجوان حسنی فریاد برآورد كه بفریاد برسید مضطر بی چاره را در آن وقت جمعی از مؤمنین كه مستعد باشند او را



[ صفحه 334]



اعانت (و یاری) نمایند، و او كم كم به كفار غلبه جوید و از ایشان بكشد و قوت بگیرد تا آنكه جمعیت او بسیار شوند.

و دور نیست كه به طریقه ی سلاطین عادله حركت نماید تا آنكه با جمعی كثیر و جمی غفیر وارد كوفه گردد، و این در وقتی است كه «كوفه» آباد شده باشد، و محل سكنای بزرگان باشد، و در لشكر او طوایف مختلفه باشد، كه از آن جمله باشند «طایفه ی زیدیه» كه قائل به امامت «زید بن علی بن الحسین، یا زید بن حسن بن علی ابیطالب علیه السلام» باشند و «زیدیه» از عسكر (و لشكر) او، از اطاعت و انقیاد حضرت «قائم علیه السلام» سرباز زنند، و آن طایفه از اعراب خواهند بود، نه از اعجمیین (یعنی: نه از عجمها، و ایرانیان) و خصوصیات دیگری هم دارد كه انشاء الله (در هنگام نهضت وی ظاهر خواهد شد). [2] .

2- مرحوم سیداسماعیل طبرسی نوری، در كتاب «كفایةالموحدین» درباره ی خروج «سیدحسنی» با نقل حدیث «مفضل بن عمرو» و توضیحاتی كه از خود، بر آن افزوده است، چنین می نویسد:

«ششم: از علامات حتمیه ی، خروج «سیدحسنی» است. و آن جوان خوش صورتی است كه از طرف «دیلم» و «قزوین» خروج نماید و به آواز بلند فریاد كند كه بفریاد برسید آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را كه از شما یاری می طلبد و این سیدحسنی ظاهرا از اولاد امام حسن مجتبی علیه السلام باشد و او دعوی بر باطل ننماید و دعوت برنفس خود نكند، بلكه از شیعیان خلص ائمه ی اثناعشر و تابع دین حق و دعوی نیابت و مهدویت نخواهد نمود و لكن مطاع و بزرگ و رئیس خواهد بود.

و در گفتار و كردار موافق است با شریعت مطهره حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم و در زمان خروج او چون كفر و ظلم عالم را فرو گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذیت و آزار باشند و جمعی از مؤمنین نیز مستعد باشند از برای دفع ظلم ظالمین در آنحال «سیدحسنی» استغاثه نماید از برای نصرت دین آ محمد صلی الله علیه و آله و سلم پس مردم او را اعانت نمایند خصوصا گنجهای «طالقان» و ظاهرا مراد از این «طالقان» طالقان (دیلم) باشد نه طالقان شام این گنجها از طلا و نقره نباشد، بلكه مردان شجاع قویدل و مسلح



[ صفحه 335]



و مكمل كه بر اسبهای اشهب (كه كنایه از وسائط نقلیه و مركبهای سواری است) سوار باشند و در اطراف او جمع گردند و جمعیت او زیاد شوند، و بنحو سلطان عادل در میان ایشان حكم و سلوك نماید، و كم كم بر اهل ظلم و طغیان غلبه نماید (و از مكان و جای خود تا كوفه) زمین را از لوث وجود ظالمان و كافران پاك گرداند، و چون با اصحاب خود وارد كوفه شود به او خبر می دهند كه حضرت حجة الله مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ظهور نموده است و از مدینه بكوفه تشریف آورده است، پس «سیدحسنی» با اصحاب خود بخدمت آن حضرت مشرف می شوند، و از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و مواریث انبیاء می نماید.

حضرت صادق علیه السلام می فرماید: بخدا قسم كه آن جوان خود، آن حضرت را می شناسد و می داند كه او بر حق است ولكن مقصودش این است كه حقیقت او را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید. پس آن حضرت دلایل امامت و مواریث انبیاء را از برای او ظاهر نماید در آن وقت «سیدحسنی» و اصحابش بیعت خواهند نمود مگر عده ی قلیلی از اصحاب او كه چهار هزار نفر از «زیدیه» باشند كه مصحفها و «قرآن» در گردن ایشان حمایل است، و آنچه مشاهده نمودند از دلایل و معجزات آنرا حمل بر سحر مینمایند، و می گویند، این سخنان بزرگی است و همه ی اینها سحر است كه بما نموده و نشانداده اند، پس حضرت حجت علیه السلام آنچه ایشانرا موعظه و نصیحت نماید، و آنچه اظهار «اعجاز» نماید، در ایشان اثر نخواهد نمود. و حضرت تا سه روز ایشان را مهلت می دهد و چون موعظه ی آن حضرت و آنچه حق است قبول ننمایند، حضرت امر فرماید كه گردنهای ایشان را بزنند، و حال ایشان بسیار شبیه است بحال خوارج نهروان كه در لشكر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در جنگ «صفین» بودند. [3] .

3- ناظم الاسلام كرمانی، در كتاب «علائم الظهور» در مقاله ی پنجم، كه تحت عنوان «علائم الظهور» آورده است در مورد خروج «سیدحسنی» چنین می نویسد:

از علائم حتمیه، خروج «سیدحسنی» است. و آن جوان خوش صورتی است كه از طرف «طالقان» و «دیلم» و «قزوین» خروج كند، و یا او آن سیدی است از اولاد



[ صفحه 336]



حضرت امام حسن علیه السلام و یا نام او «حسن» باشد، و یا ملقب به «حسنی» است. دعوی امامت، و نیابت و بابیت نكند، و مردم را بخود دعوت ننماید بلكه مردم را به اتحاد و ترقی اسلام دعوت كند عادل نباشد اما مثل سلطان عادل حكم كند، مردم از اطراف دور او را بگیرند. این شخص، از قزوین تا كوفه را امن و منظم كند و زمین ایران را از لوث ظلمه پاك كند و آن جوانی است كه سن او كمتر از چهل سال باشد، و خوش صورت و پاك عقیدت باشد. [4] .

سپس ناظم الاسلام كرمانی، در دنباله ی سخنان خود پیرامون «نهضت سیدحسنی» چنین می گوید: (در باب خروج سیدحسنی) عبارات كتب مختلف است و مؤلف، فقط (در این مورد) بنقل از كتاب «كفایةالموحدین» اكتفا می نماید. و آنگاه وی جریان نهضت «سیدحسنی» را مطابق آنچه كه ما از مرحوم طبرسی نقل نمودیم از اول تا به آخر از همان كتاب كفایةالموحدین نقل كرده، و سپس در جای دیگر از همان كتاب چنین می نویسد:

خروج سیدحسنی وقتی است كه در «ایران» پادشاه مقتدر نباشد. و پس از غلبه ی كفر و ظلم و قتل و نهب، خروج سیدحسنی است از طالقان و دیلم، چنانچه سابقا ذكر شد. و از اخبار استفاده می شود كه این «سید» دعوت بخود نكند اما مثل پادشاه رفتار كند و این در وقتی است كه ایران پادشاهی نداشته باشد و جمهوری گردد و یا هرج و مرج گردد. یا ملوك الطوایف شود. [5] .

و آنگاه این دانشمند در آخر كتابش پیرامون نهضت سیدحسنی چنین می گوید:

«در كتاب «دارالاسلام» نقل كرده است از كتاب «منتخب البصائر» حدیث «مفضل» را و در باب خروج «سیدحسنی» عوض حسنی، حسینی ذكر كرده است. پس قدر متیقن این است كه: سیدی از اولاد فاطمه علیهماالسلام از طالقان و دیلم خروج كند و به طرف «قزوین» آید، «و ایران» را از شر كفار نجات دهد و اسلام را قوت دهد، اهل ایران را از شر سلطنت و ضررهای سلاطین و ظلمه آسوده كند خواه حسنی باشد خواه حسینی و این در وقتی است كه امر بر مسلمانان سخت شود از طرف كفار و ظلمه، و مردم یكی



[ صفحه 337]



یكی، دوتا دوتا، دور سیدحسنی (و یا حسینی) را گرفته و كم كم او آشكار و قوت گیرد، تا آنكه (در نتیجه) بطرف «نجف» حركت كند و همه جا با فتح و پیروزی باشد.

در كتاب «نورالانوار، فارسی» گوید: این سید، یا از اولاد امام حسن بن علی ابیطالب علیه السلام است، یا آنكه حسن نام دارد و یا ملقب به «حسنی» خواهد بود، و ادعای نیابت و «بابیت» حضرت مهدی علیه السلام را نمی كند و مردم را به بدی و باطل دعوت نخواهد نمود و لكن به بزرگی و مطاعیت خواهد رسید. سابقا ذكر كردیم شخصی است خوش صورت كه سن او كمتر از چهل سال باشد.

خوشا بحال اهالی طالقان كه او را یاری كنند و از اخبار مستفاد می گردد كه اشخاص «مختلف العقیده» در زیر لواء او جمع شوند و عاقبت عقاید آنان خوب شود جز چهار هزار نفر بقول صاحب «كفایةالموحدین» و چهل هزار نفر بقول صاحب «نوارالانوار» و «بحار»، و شاید این مخالفین از اهل «ری» باشند كه در برخی از اخبار آمده است كه با امام (زمان) علیه السلام مخالفت و جدال خواهند نمود. اگرچه در اخبار تصریح شده است كه از «زیدیه» باشند، و مؤلف، دوستان دوستان و اولاد خود را وصیت می كند: همینكه دیدند «سیدی» حسن نام، از طرف «طالقان» و «الموت» یعنی: قزوین، ظاهر شد كه صبیح المنظر و سنش كمتر از چهل سال باشد، و مدعی سلطنت و امری نباشد، بشتابید بسوی او، و در زیر لوای او گرد آئید تا آنكه بتوسط آن لواء، برسند بحضور امام موعود چه آنكه راحت و امنیت و ظفر و فتح، و دنیا و آخرت با آن لواء (یعنی پرچم آن سید) است و «العاقبة للمتقین» و پرهیز كنند از خیالات و اوهام كه این شخص (العیاذ بالله) سید نیست، یا زاهد و عابد نیست و یا ضعیف و بی معین است [6] .


[1] متن عربي اين حديث، و ترجمه ي آن را به دنبال «اقوال دانشمندان بطور مفصل نقل خواهيم نمود».

[2] نورالانوار، نور هشتم، در بيان علامات ظهور، علامت چهل و هشتم.

[3] كفايةالموحدين 4 جلدي، ج 3، ص 403، در علامات حتميه.

[4] علائم الظهور كرماني، ص 108 تا 110.

[5] علائم الظهور كرماني، ص 113.

[6] علائم الظهور كرماني، ص 179 تا 181.